عماد یکی از دوستان قدیمی من است. مدتها همکار بودهایم. در کار بسیاری از دیدگاههایمان مشابه است. در بعضی موارد هم البته خیر. یکی از این موارد موضوع و نگاهمان به منش و سلوک کار و همکاری است. عماد با توجه به افراد بسیاری که در طول دورههای کاریاش با آنها همکار بوده و اکثر آنها در تیمهای تحت مدیریت او الفبای کار را فرا گرفتهاند، سه کاراکتر کاری را تعریف میکند. مدل صدف، مدل بهار و بالاخره مدل پاییز. همیشه اصرار دارد این نامگذاری با توجه به مفهموم کاراکترهایش معنی مییابد و هر گونه تشابه یا تضاد با نمونههای واقعی کاملا تصادفی است؛ راست و دروغش با خودش. 1 صدف: عماد میگوید این مدل شخصیت کاری، بسیار مغرور است. همیشه ادعا میکند همه چیز را میداند. از ابراز کلمه «نمیدانم» ابا دارد. اصولا آدمها را از بالا میبیند. کار هیچوقت دغدغه اصلیاش نیست. در کار بسیار بازیگوش و بیدقت است. اینکه مدیرش با جدیت از او کاری تر و تمیز و بدون اشتباه بخواهد را برنمیتابد. در زمان کار با زیرکی اکثر زمان خود را صرف کارهای شخصیاش میکند. او را همیشه پشت لپتاپش مشغول میبینید ولی شاید در بسیاری از موارد دارد تعطیلات بیشمار موجود در تقویم را بررسی میکند و برای رفتن به سفر با خانوادهاش برنامهریزی میکند. کمکاری و گشت و گذار در صفحات اجتماعیاش را در زمان کاری نوعی زرنگی میداند. در عین حال کاراکتر صدف از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است که اگر کسی تواناییهایش را نشناسد، باورش میکند ولی اگر بشناسد میگذارد به حساب توهمش. شاید نامگذاریاش هم به همین دلیل باشد. او مرواریدی درون خود میبینید، پس خود را از یادگیری بینیاز میداند؛ و همچنین از سپاس و قدردانی از فرصتهای کاریای که در اختیارش قرار میدهند. خلاصه عماد این مدل را برای کار غیرقابل اعتماد میداند. 2 بهار: این...