skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

مروری بر کتاب «توییتر:جامعه و رسانه‌های دیجیتال»

دیالوگ‌های روزمره

مینا پاکدل تحریریه

۸ دی ۱۳۹۵

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۴۱

تاریخ به‌روزرسانی: ۹ دی ۱۳۹۸

توییتر یکی از ابزار‌هایی است که ارتباطات اجتماعی امروز را شکل می‌دهد. دیراج مورتی در کتابش با عنوان «توییتر:جامعه و رسانه‌های دیجیتال»، تاثیر توییتر را به عنوان ابزاری ارتباطی بررسی می‌کند. مساله این کتاب، بررسی تاثیر توییتر بر زندگی‌ آدم‌ها نیست؛ بلکه او بر «دیالوگ» تاکید دارد. مورتی در ابتدا بر میکروبلاگینگ بودن توییتر تاکید می‌کند: چیزی که باعث تفاوت بین توییتر و شبکه‌هایی مثل فیس‌بوک می‌شود. در واقع به نظر او «توییتر، فرهنگ جست‌وجوی شغل، یادداشت روزانه نوشتن و نوع بیان اخبار را تغییر داده است». مورتی با استفاده از مثال تلگراف و تاثیر آن بر جامعه آن روز، توییتر را در بافت تاریخی آن مطرح می‌‌کند. مثال‌های او در زمینه آنچه جدید است و آنچه دیگر در ارتباطات جذاب نیست، فرهنگ و تغییرات آن را به تصویر می‌کشد. وقایع امروز در توییتر به اشتراک گذاشته می‌شوند و توییت‌های روزنامه‌نگاران و مردم را در پی دارند. همین باعث می‌شود نقش توییتر در بهداشت، روزنامه‌نگاری- که باعث شفافیت بیشتر شده -، وقوع فجایع و بلایا و همچنین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی آشکار شود. در واقع توییتر توانسته است فضای رسانه‌های سنتی را تغییر دهد؛ همچنین از سویی دیگر تبدیل به فضایی برای «پچ‌پچ»‌های روزمره شده است.   در واقع مورتی همان‌قدر که به نقش اقتصادی، اجتماعی و سیاسی توییتر آگاه است، به انعکاس توییتر در روابط روزانه و اجتماعی هم می‌پردازد. به نظر او توییتر می‌تواند چارچوبی نظری برای کاربران، دانشجویان و محققانی باشد که سعی می‌کنند قدرت نقادی ذهن‌شان را در توییتر آشکار کنند. مورتی مارپیچی از معنا را در توییتر به تصویر می‌کشد و بر اهمیت میکروبلاگینگ انگشت می‌گذارد. این مسائل، خلاصه‌ای از نکاتی هستند که مورتی طی هفت فصل بررسی می‌کند. هرچند گاه برخی قسمت‌های کتاب، برای مخاطب تکراری می‌شوند؛ شاید به این دلیل که مورتی سعی دارد بر نقاط کلیدی تاکید کند. البته همان‌طور که شبکه‌های...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۴۱ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۴۱ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/2a5
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو