امکان استفاده مشترک همه آدمها از کالاها و خدمات، ایده اصلی بنیان اقتصاد مشارکتی است که در شماره ۵۵ پرونده پیوست جهان به آن پرداختیم. اگر به عقب برگردیم، به زمانی که ایربیانبی و اوبر هنو وجود نداشتند، متوجه میشویم اقتصاد مشارکتی در دهه پیش هم به نوعی زنده و سرحال بوده است. شرکتهایی مثل بازار آنلاین بلابلاکار (BlaBlaCar)، کوچسرفینگ (Couchsurfing) و زیپکار (Zipcar) با مدلهای کسبوکار خود پیشتار تغییر مهمی بودند و اخلاق و هدفهایشان ساده بود: به جای استفاده شخصی از منابع خودمان، آنها را به اشتراک میگذاریم تا به بهبود جامعه و محیطزیست کمک کند و روابطی بر پایه اعتماد بسازد. علاوه بر این، چنین پلتفرمهایی مزیتهای مالی داشتند و افراد میتوانستند با استفاده از آنها در مخارج خود صرفهجویی کنند. کمکم این مدل وارد کسبوکار تجاری شد و با سرمایهگذاریهای انبوه و نوآوریهای متعدد شرکتهایی مثل ایربیانبی، اوبر، تسکربیت، لیفت و غیره وارد بازار شدند. از سوی دیگر، رشد استفاده از تلفنهای هوشمند و اپلیکیشنها باعث توسعه سریع این بازار شد. اما شیوع کرونا با ایجاد تغییرات و تاثیرات زیاد بر شرایط زیست در جامعه و اقتصاد، به صورت کلی بر این اقتصادها و دیگر انواع کسب و کار تاثیر گذاشته است؛ بسیاری از سازمانها موقتاً تعطیل شدهاند، برخی کسبوکارها با افت درآمد مواجهاند، برخی دیگر نیز به امید این ادامه میدهند که وضعیت سریعتر پایان یابد و برخی فعلاً فقط به نقدینگی خود اتکا کردهاند. شرکتهای اقتصاد مشارکتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند، با این تفاوت که خدمات آنها در شرایط بحرانی عموماً ضروری و حیاتی است و از سوی دیگر احتمال دارد با عدم رعایت استانداردها امکان شیوع بیماری را افزایش دهد. در این پرونده وضعیت اقتصادی شرکتهای مبتنی بر اقتصاد مشارکتی را بررسی میکنیم، به نقش آنها و واکنشهایشان در بحران کووید-19 از پشتیبانی کادر درمان گرفته تا ارائه سرویسهای رایگان نگاهی...
با کارشناسی ادبیات انگلیسی و کارشناسی ارشد فلسفه غرب، حتی اگر جفتشان را از دانشگاه علامه گرفته باشی، آنقدرها مجال نداری که در مشاغل مربوطه جای بگیری.
من از سال ۱۳۹۰، به عنوان مترجم وارد حوزه مطبوعات شدم، کمکم نوشتم و بعدتر، با "پیوست" یاد گرفتم که آدم میتواند از قالبها بگریزد و همچنان بنویسد و ترجمه کند. برای من، دنیای فناوری گره خورد به دنیای علوم انسانی.